چرا عشق از بین رفتنی است؟ داشتن چه انتظاراتی از همسرمان اشتباه است ؟ چرا عاقبت عشقهای رمانتیک و دوست داشتن های آتشین به نتیجه نمی رسند؟
همان قدر که هر برخورد و ملاقات با زنان می تواند درست و ثمربخش باشد، مخلوط کردن تصوری که از زن ها داریم با زنان واقعی می تواند در زندگی مردان مشکل ایجاد کند. حالا باید ببینیم چرا زنانگی که در جای خود می تواند ناب و عالی باشد، چه اتفاقی می افتد که خراب و مشکل ساز می شود.
اشتباه گرفتن مادر و عقده مادر
کمتر مردی است که تصویر مادرش و عقده مادرش را به طرز دردناکی با هم مخلوط نکرده باشد. این امر به قدری معمول است که تقریباً هر مردی تجربه اش را دارد. مادر عنصر بیرونی است، یعنی انسانی واقعی که مادر یک پسر است و دیگری درونی، یعنی گرایش مرد به حمایت و تغذیه شدن مدام از یک زن. اگر مردی این دو را با هم مخلوط کند، مسلماً مرد مادرش را مسبب کشمکش درونی و بیرونی (ناکامی ها، شکست ها، زمین خوردن ها و ...) زندگی اش می داند. وقتی این دو مادر با هم مخلوط شود، دعواهای تلخی سر هیچ و پوچ بین مادر و پسر اتفاق می افتد. پسر، مادرش را به دخالت در زندگی اش متهم می کند، اما لحظه ای بعد شکایت می کند که مادرش هیچ کاری برایش نکرده است. در فرهنگ ما جوان ها به جای جنگیدن، همیشه با مادرشان یا زنی که در رابطه از او توقع مادری دارند، می جنگند. وقتی مرد بداند با چه می جنگند، جنگیدن آسان تر می شود. روند این است که تا مرد سر جای اصلی نتواند بجنگد، نمی تواند با زنان زندگی اش مؤدب باشد. بسیاری از مردان تا ابد گرفتار این جنگ می مانند و زنان را مورد خشم خود قرار می دهند؛ مادر خودشان، پیشخدمت بینوای رستورانی که غذای اشتباه آورده، مدیران زن شرکت، زن مورد علاقه شان و ... چرا که مرد، هنوز فرق عقده مادرخواهی و زن واقعی را نشناخته است.
مادر شما خدا نیست!
به راحتی می توان مادر خود، این موجود مشخص که ظاهر و قابل دیدن است و می توان با او سخن خود را مستقیم در میان گذاشت و کنارش قرار گرفت را با کهن الگوی مادر یعنی منشاء تمام چیزهای خوب اشتباه گرفت. کسی که در این سردرگمی باشد، همه عمرش را صرف مقایسه هر رویداد و اتفاقی با "کاری که مادر می کرد." خواهد کرد. او تصویر مادرش -زنده و مرده- را روی هر تجربه زندگیش می گذارد و براساس این معیار نظر می دهد و عمل می کند. او تا پایان عمر مدام از مادرش نقل قول می آورد یا از الگوی او در همه زمینه ها استفاده می کند. مادر معیاری است که او هر ارزشی را با آن می سنجد و با این کار گاهی زندگی خود را به هم می زند، چرا که همسرش در برابر این رفتار ناراحت می شود. کدام زنی است که از شنیدن حرف های شوهرش که مادر او غذایی لذیذتر و بهتر ناراحت نشده باشد؟
اشتباه گرفتن مادر با زنانگی درون
اگر مردی رابطه خوبی با مادر واقعی اش نداشته باشد، به راحتی ممکن است آنیمای خود (یعنی همان زنانگی جان بخش درونی) را با توقعات و انتظارات مادرش اشتباه بگیرد. مرد تشنه مادر ممکن است تصویر مادرش را روی انواع انتظارات غیرقابل تصور در زندگی اش حک کند و اگر مرد به اندازه کافی از محبت و پرورش مادر بهره مند نشده باشد، تشنگی او برای مادر تمام عمر با او خواهد بود. اشتباه گرفتن چنین عنصر مهمی در روان مرد با تصویر شخصی مادر به مفهوم عقیم ماندن بخش اعظم توان و قابلیت خلاق مرد است.
اگر مادرشوهرتان اشکتان را در می آورد؛ شوهرتان بچه ننه است!
اشتباه گرفتن مادر و زن، چنان در روابط امروز متداول شده که دستمایه طنز، لطیفه و کاریکاتورهای بسیاری شده است.
بیچاره زنی که با مردی ازدواج کند که همه را با مادرش مقایسه کند. زندگی در سایه مادر شوهر آنقدر دشوار نیست، ولی زندگی در سایه تصوری که شوهر از مادرش دارد، زن را بدبخت و بیچاره می کند. بسیاری از مردان هرگز واقعاً ازدواج نمی کنند، بلکه در زنشان دنبال مادر جوان تری می گردند. اگر زنی بعد از دیدار مادرشوهر به گریه بیفتد، همین امر میزان وابستگی شوهر به مادرش را نشان می دهد!
مردهایی که نه تنها برای رابطه مناسب نیستند، بلکه دخترشان را هم بدبخت می کنند!
مردانی که در خانه ای زندگی می کنید که همسرشان فوت کرده و یا خانه را ترک کرده، باید حواسشان را جمع کنند که از دخترشان نخواهند برایشان مادری کند. این کار مساوی با مرگ دختر است و اگر دختر بار این مسؤولیت را به دوش بگیرد، زن بودن خودش را زیر پا گذاشته است. به این ترتیب بعید است که او هرگز ازدواج کند و فشار زیادی به وی وارد می شود تا زندگی اش را فدای مادری کردن برای پدرش کند.
مامانت فقط یه مامانه، همین!
مرد به راحتی ممکن است مادرش را تا حد تقدس بالا ببرد و با او مثل سوفیا رفتار کند. در این صورت مادرش معیار و تجسم کل خرد موجود در تمام عمر مرد خواهد بود. این به خصوص در مردانی هویداست که مادرشان زنی بسیار عاقل و قدرتمند است. ایده های او بینش و سلیقه های او بر زندگی مرد حاکم می شود و اگر مرد تفکیک لازم بین شخص مادر و الهه خرد را انجام ندهد، مادرش زندگی او را تحت سلطه خود درخواهد آورد. این وضعیت اغلب اوقات باعث خوشحالی مرد است، اما سازنده نیست زیرا زنانگی مرد را خفه می کند و مرد به هیچ زن زنده ای در زندگی اش اجازه نمی دهد که فرصتی برای خلاقیت داشته باشد. همسر مردی که زیر سلطه مادرش قرار دارد، امکان چندانی برای پرورش زنانگی خویش نمی یابد. فقط مردی که در این رابطه روشن و آگاه است، می تواند به زنش یا هر زن دیکری در نزدیکی خود اجازه بروز بدهد و بیچاره مردی که مادرش بخواهد تا ابد ملکه زندگی او باشد.
مردان شاکی از زندگی!
نمونه این مردان را همه جا می توان دید. این افراد مدام شکایت می کنند که زندگی به آن ها جفا کرده یا قسمت شان خوب نبوده و همه چیز بر علیه شان بوده است. بررسی دقیق نشان می دهد که آرزوی آن ها برای شکست، بر اراده و کنترل شان بر زندگی غلبه داشته است. این رفتار زن های زیادی را خسته و فرسوده از رابطه کرده و انرژی آن ها را بلعیده است.
مردان لاف زن؛ لاف نزن تا مرد بشی!
بسیاری از لاف زنی ها و خودستایی های مردان، نشانه نبرد ناخودآگاه بین امنیت خواهی و تأییدطلبی از جانب زنان است. وقتی مرد می خواهد نقش مرد قدرتمند را بازی کند و یا مهارتش را به رخ بکشد، مشکل پیدا کردن و باز پس گرفتن هویت دارد. بیشتر این نمایش ها ستایش زنان را می طلبد که به ساده ترین وجه می گوید مرد امیدوار است از قلمرو مادرش فرار کند و جایگاه درستی در دنیای مردان بالغ پیدا کند. بسیاری از رویدادهای ورزشی حاکی از همین نبرد اصلی و اولیه اند که مرد می خواهد بدین وسیله خودش را نشان دهد. گاو بازی در اسپانیا، مسابقات فوتبال و اینگونه مسابقات در واقع فرصت هایی هستند تا مرد جوان نقش قهرمان بگیرد.
چرا همسر شما افسرده می شود؟
وای به حال خانه ای که مرد عقده مادر حل نشده اش را روی زنش متمرکز کند. زن بیچاره هیچ کاری را نمی تواند درست انجام بدهد. او هر قدمی که بخواهد بردارد با مانع مواجه می شود و باید با بدبینی مفرط و گرایش مخرب و واپس گرایانه شوهرش بجنگد. کمتر زنی می تواند وزنه مخرب چنین شوهری را تحمل کند و یا باید ازدواجش را رها کند یا غرق یأس و ناامیدی زندگی کند و قربانی شوهرش شود. اژدهای عقده مادر نه تنها خود مرد بلکه زنان نزدیک او را هم می کشد.
تربیت دختران بی اعتماد به زندگی
اگر مردی عقده مادر را با دخترش اشتباه بگیرد، دختر با وزنه سنگین بی اعتمادی و ترس پدر وارد دوران جوانی می شود. نگرش پدر نسبت به هر چیز زنانه ای، بخشی از دیدگاه کلی خود دختر نسبت به دنیا می شود و امکان دارد دختر زیر فشار بدبینی و منفی بافی و نگرش نادرست پدر خرد شود.
معنویت گم شده در مردان
مردی که عقده مادرش حل نشده، دسترسی کمی به خرد و دانایی دارد. بدبینی و نگرش مخرب عقده مادر سبب می شود تا این دیدگاه عالی و فلسفی از زندگگی که گنجینه گرانقدر دوره بعدی زندگی مرد است، تیره و تار شود.
رابطه ای که هیچوقت با زنان درست نمی شود.
وقتی زن و مردی با هم ملاقات می کنند، اگر عقده مادرخواهی در فضای آنجا حضور داشته باشد، می توان امکان مرگ یک رابطه خوب را حس کرد. وقتی دو نفر با هم ملاقات می کنند، فقط چند ثانیه طول می کشد تا عقده مادر، امکان رابطه خوب و درخشان را به طرز وحشتناکی خاموش کند و از بین ببرد. آن وقت این دو نفر به جستجوی راه قابل قبولی برای خروج از این ملاقات پرتنش بر می آیند. آن چیزی که می توانست مایه کشف شادمانی دو شخصیت باشد، ظرف مدت کوتاهی توسط عقده مادر از بین می رود. به این ترتیب تمام خلاقیت و رابطه به سرعت متوقف می شود.
چرا گاهی از زنم خسته می شوم؟
معمولاً مردها از زن شان می خواهند زنی کامل و تمام عیار باشد و همه تصویرها (نظیر معشوقه، مادر، معنوی و ...) را برای آن ها حمل کند. این وزنه ای سنگین می شود برای زن و زن هم طبیعتاً نمی تواند همه انتظارات را برآورده کند و به نحوی این تصویری که مرد از او دارد را خراب می کند. هر چقدر هم رابطه در ابتدا جالب و جذاب باشد، باری بی نهایت سنگین است و کمتر زنی می تواند چنین وزنه ای را تحمل کند و یا باید ازدواجش را رها کند، یا غرق افسردگی و ناامیدی زندگی کند. تصویرتان را درست کنید تا بتوانید زن را همان مخلوق شگفت انگیزی که هست، ببینید.
وقتی زنم طبق خواسته ام عمل نمی کند.